نمیدونم چرا یهو روحی خواست دیگه باهم نباشیم .... و من ناراحت نیستم... بزرگ شدم دیگه

امروز فهمیدم ادم فقط و فقط باید از خودش انتظار داشته باشه ....فقط خودش رو پول خودش حساب کنه رو کارای خودش کارای کوچیکشم خودش کنه خودش به خودش کمک کنه نه کسه دیگه

میخوام زندگی کنم هیچ کسم نمیتونه این فرصت ازم بگیره حتی ناراحتیای مامان حتی بدشانسیام حتی بدون کار بودنم ....

من خوشبخت میشم و ازدواج موفقی خواهم داشت خدا بهترینو برام در نظر گرفته اینو مطمعنم


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.