چند وقتی بود اتاقم رفته بود رو مخم ...یه جاییش اذیتم میکرد یه چیزیش ازارم میداد که نیمدونستم اونجا کجاست و اون چیه کلی جابه جایی های معقولانه داشتم که هیچ تاثیری رو شرایط نداشت ...کم کم داشتم فکر میکردم این اتاقو که خیلی دوست دارم عوض کنم با اتاق بابا اینا ....اما یهو یه فکری به سرم زد از دیشب اونجوری که خودم دوست داشتم چیدمانشو عوض کردن و الان خییییییییییلی عالی شده تازه دیواره ارزو هامم پیدا کردم خیلی وقت بود تو فکر زدنه چیزایی که دوست دارم به دیوار بود یه جا ببینمشو باحال باشه اون دیوارو پیدا کردم چون اینه ی اتاقمو جاشو عوض کردم حالا فهمیدم جرا انقدر اتاق واسم سنگین شده بود چون بالای اینه نور شدید مهتابی بود که صورتت تو ایینه بد میشه چشتو میزد ممنو مهمولا لوسترو روشن میکردم که نورش فوقالعاده کمه و به این ترتیب اتاق موج منفی شدید میداد دوست دارم با پولام یه لوستر خوشگل بگیرم واسه اتاقم شاید عملیش کنم ...راستش الان افتاد تو ذهنم... خدا کنه قیمتش مناسب باشه
دارم یه لیست تهییه میکنم از خریدام چون این ماه پول دستم میاد امروزم مامان اسمش قرعه کشی درومد 200 بهم داد تنکس مامانم :ایکس
یه تغییر دیگه اینکه من عاشق دوشکم اما خییییییلییییی ساله روش نخوابیدم دیشب از زیره رخت خوابا یه دوشک بیرون کشیدم انداختم بغل تختم میخوام تو ایام امتحانا روش بشینم درس بخونم خیلی حس خوبی بهم میده هم گرمه هم خنک!
نادیا یه پیشنهاد ذهنی بهم داده راجب مشکلاتم که بهش فکر نکنم تا خودش پیش بیاد ...و اینو خیلی دوست دارم امتحان کنم ببینم چطوره ...
شروع رسمی امتحانام و من 7 تا امتحان دارم که مثل یه مرد میرم به جنگشون
پوله کلاس خصوصیا با این که کمه ولی فوقالعاده با برکته همه ی اتو اشعالایی که تو بیرون چشمم میگیره و باهاش میخرم
تصمیم جدید این روزام :: دوست داشتنه خودمه و اینکه مث زامبیا نرم بیرون و یکم به خودم برسم...
خدایا بهم توانایی بده و بهم نگاه کن