تجربه ی روزهای درگیر بودن واقعی

شده بود حساب روزا از دستم در بره نه اینطوری که وقت دوش گرفتن ماسک صورت زدن هم نبود تو چند روز و منی که مطمعنم پیروز این میدانم خسته و راضی

دلم میخواد بشینم رومان بخونم داستان بخونم خیلی درگیرم باید ازاد شم ..

دلم یه اتفاق فوق خوب در رابطه با زندگیه عاطفیم میخواد شاید من فقدردان نعمتایی که بم روی میورد نبود ولی واقعا عقل درست حسابی نداشتم اما خدا میدونم که منو میبینه ..

داریم کم کم به تموم شدن یه دهه از ماه رمضون میرسیم و من هر روز سر سفره بیشتر خدارو شکر میکنم برای توانایی که بهم میده در روزه گرفتن

روزای خوب دار راهن مطمعنم

خدایا ....

از اتو کردن بدم میاد لباسای بیرونمم از بس  باهاش خوابیدم و رفتم اومدم قابل پوشیدن نیست باید برم اوتو کنم

3تا امتحان دیگه دار م

و بد خلاص

دلم میخواد امسال که رفتیم شمال خستگی این روزامو در کنم روزایی که هم روزه میگرفتم هم سرکار می رفتم هم درس میخوندم و قبول میشدم

امسال اتفاقای خوب واسم میوفته مطمعنم

چقدر نوشتنی دارم راجب خودم تو دفترام یکشنبه به خیر خوشی بگذره دست از هدفام تا اخر تابستون برنمدارم

هدیه ی بعد امتحانام به خودم کتاب پاییز فصل اخر من است ، است



نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا سه‌شنبه 25 خرداد 1395 ساعت 01:53 http://www.igoftogo.ir

سلام وبلاگ قشنگی داری ازت دعوت می کنم به سایت منم سر بزنی اونجا میتونی سوالات روانشناسی عاطفی پزشکی زناشویی خودت رو بپرسی یا به سوالات دیگران جواب بدی
اگر دوست داشتی تبادل لینک کنیم سایت منو با اسم : پرسش و پاسخ پزشکی و روانشناسی لینک کن و بهم از طریق سایت اطلاع بده تا منم تورو لینکت کنم
ممنونم ازت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.