اسفند عزیز دوردونه

هوا بهترین حالته ممکنه باد ملایم و نرم میاد از پنجره...امروز اتفاقی من گوشی و برداشتم و با خواهرش صحبت کردم راجب قرار اینکه چی میخوارد چیش بیاد و نمیدونم ولی دلم انقدر گرمه انقدر محکمه که ....جمعه خیلی چیزا مشخص میشه یعنی به عبارتی ایندم مشخص میشه پدر فرهاد مشخص میشه لیلی روزای قشنگم ....پایان دوره ی مجردیم دلم بهشه برعکسه همیشه که دلم نبود برعکس همیشه که دنبال بهونه بودم نمیدونم چه سواایی باید بپرسم فقط میدونم کار تمومه

دوست دارم قد یه دنیا باهاش عاشقی کنم و مطمعن باشم که نمیرم مطمعن باشم با تمام وجودش دوسم داره مطمعن باشم که همون هدیه ی خداست همونه همون

خدایا با از هیچی نمیترسم منو ببخش بابته گناهاییم که از خوبیت سوء استفاده کردم

حالمو نمیفهمم فقط میخوام بگزره تا جمعه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.