و فردا
نمیدونم چی میگم چی قراره بشه
بابا پشت موتور ساعت 8 اینا میگفت اخرین روزیه که دخترمی ...:) جدی جدی شوهرم داد رفت
به دوستام نگفتم به هیچ کدومشون فقط به سحر سر کارم گفتم
دوست دارم بنویسم چیا باید بهش بگم اما فقط دوست دارم به یه کاری خودمو سرگرم کنم بهش فکر نکنم دلم هری میریزه انگار دقیق انقدر باحال کی خدا سراغ داره بجز خدای من
هعی...یادش بخیر ۷ ماه پیش منم انقد ذوق داشتم و بخاطر همسرم خدارو شکر کردم و حتی خودمو لایق همسرم نمیدونستم اونم دقیقا همین حسو داشت حتی بیشتر.
با هم خوب بودیم تا اینکه انتقادای مزخرف خانواده ش راجب من شروع شد و مشکلات فرهنگی بروز کرد !
خیلی خانواده رکی هستن و فقط بفکر آبروی خودشون هستن .
از وقتی فهمیدم پشت سرم چه حرفایی هست آرامشمو از دست دادم و الانم از رفتار همسرم دلسردم ...
قبل عقد ، اگه همسرت موافق درس و شغل خانومش هست حتما بگو تا توی قباله این شذوط رو هم قید کنن تا بعدا مثل من به مشکل نخوری
میونه من و همسرم شکرابه و شاید به جدایی بکشه
با اینکه خیلی کوتاه اومدیم آقا یک هفته پیش گفت نمیخوام درس بخونی!
امیدوارم تو مثل من سرت کلاه نره
من تا دیشب از این چیزا خبر نداشتم
لطفا سر سفره عقد برای منم دعا کن .
با خانواده شوهرتم همیشه خوب باش . حتی در ظاهر !
جواب انتقادهاشونم با خنده بده این بهترین کاره .
من از بس ازشون دلگیر شدم که دیگه نتونستم این کارو بکنم .........
پیشاپیش مبارک باشه عروس خانم
برای رفع مشکلات منم لطفا سر سفره عقد دعام کن .
من هنوز هیجده سالمه!
عزیزم کاش یه ادرس میزاشتی میمومدم پیجت من درسم تموم شده لیسانس نرم افزار دارم ولی حرفات خیلی بیشتر از سنتها، امیدوارم به بهترین نحو اوکی شه حرف جداییم نزن هنوز خیلی زوده
به به مبارکا باشه عروس خانم! می تونم بپرسم چند سالتونه؟ همینجوری کنجکاو شدم بدونم.
وای وای
مرسی عزیزم من 22 سالم تموم شده الان 23 هستم