روزای خوب دارن میان من بهشون ایمان دارم

امشب شب جا زدن نیست

امشب شب خسته بودن ونا نداشتن نیست امشب بایدددددددددددددددد بلند شی باید

امشب تلاش میکنی واسه دوتا امتحان فردا تو ادم جا زدن نیستی بعد امتحانا به همه سازت میرقصم فقط امشب پاشو میدونم خیلی فشار اومده اما تو ادم باختن نیستی با قدرت پاشو

من هر جور شده امتحانای فردامو خوب میدم دوتا عمومی دارم و هردوشونو خوب میدم بخاطر باشگاهی که میخوام بهعد ماه رمضون ثبت نام کنم بخاطر کتابایی که دوست دارم بخونم بخاطر رانندگی هایی که دوست دارم بکنم من امشبا پر قدرت شروع میکنم

من پیروز این میدانم

روزای خوب دارن میان من بهشون ایمان دارم

تجربه ی روزهای درگیر بودن واقعی

شده بود حساب روزا از دستم در بره نه اینطوری که وقت دوش گرفتن ماسک صورت زدن هم نبود تو چند روز و منی که مطمعنم پیروز این میدانم خسته و راضی

دلم میخواد بشینم رومان بخونم داستان بخونم خیلی درگیرم باید ازاد شم ..

دلم یه اتفاق فوق خوب در رابطه با زندگیه عاطفیم میخواد شاید من فقدردان نعمتایی که بم روی میورد نبود ولی واقعا عقل درست حسابی نداشتم اما خدا میدونم که منو میبینه ..

داریم کم کم به تموم شدن یه دهه از ماه رمضون میرسیم و من هر روز سر سفره بیشتر خدارو شکر میکنم برای توانایی که بهم میده در روزه گرفتن

روزای خوب دار راهن مطمعنم

خدایا ....

از اتو کردن بدم میاد لباسای بیرونمم از بس  باهاش خوابیدم و رفتم اومدم قابل پوشیدن نیست باید برم اوتو کنم

3تا امتحان دیگه دار م

و بد خلاص

دلم میخواد امسال که رفتیم شمال خستگی این روزامو در کنم روزایی که هم روزه میگرفتم هم سرکار می رفتم هم درس میخوندم و قبول میشدم

امسال اتفاقای خوب واسم میوفته مطمعنم

چقدر نوشتنی دارم راجب خودم تو دفترام یکشنبه به خیر خوشی بگذره دست از هدفام تا اخر تابستون برنمدارم

هدیه ی بعد امتحانام به خودم کتاب پاییز فصل اخر من است ، است



زندگی موازی ...

این هفته شاید جزء سخت ترین هفته های زندیگیم بود از اون سخترم هفته ی رو به رومه .....با روزه داری سرکار رفتن و درس خوندن امتحان دادن کار سختیه /از اون سخت تر روزای پیش رو وامتحانای سختره

پریشب یه خواب دیدم ....بیشتر شبیه رویا بود اما اگه باید واسش اسم میزاشتم اسمش خوشبختیه بی حد مرز بود ...مثل یه زندگی موازی بود برام.

کلی کار دارم کلی باید قوی باشم ...چقدر احتیاج به پول دارم

خدایا یه حس عجیب دارم ...چه خبره منو دریاب

روزها به صورت برق باد میگذره...گاهی یهو پرت میشم وسط پاییز وسط بی قراریام اونموقع ها که هنوز یه امیدی داشتم هنوز فکر میکردم ورق منو اشکان برمیگرده ...شد زمستون بهارم داره تموم میشه گاهی انقدر قوی میشم که میگم من هیچ مشکلی ندارم مگه نمیگن همه یه مشکلی دارن چرا من ندارم من گذشتمو میبینم میگم این که درد نیست خدا منو خیلی دوست داره ....گاهی یه همچین ادم قوی میشم

فردا اولین امتحان اخرین ترممه خدایا شکرت کمکم کن ///

سرکارمرو همه چی خوبه

این روزا نقشه ی حقوق میشکم از صبح تا شب که چیکارش کنم کجا بزارمش ...

به دلم چند وقته یه چیز افتاده اونم عقد کردنم تا اخر تابستونه با کیشو اصلا و ابدا نمیدم اما مدام حلقمو حس میکنم ... و حس خوبشو ...

از تههههههه دلم از خدا خواستم بهم توانایی بده روزه هامو بگیرم عاشق ماه رمضونم امیدوارم امتحانامو هرو بیست شم چون واقعا میتونم بشم درسامو مثل ترمهای قبل نیست ...

خدایا نمیدونم چقدر خوشحالم که دارمت خدایا از خطاهای من بگذر من گاهی خیلی سست عنصر میشم تو درکم کن

من در دفتر کار

امروز روز دومیه که اومدم سر کار وقت کافی واسه همه چیم دارم حتی جزومو اوردم درسمو بخونم اما اینجام ول نمیکنم همش تو نت میچرخم ...

سرکارم خوبه ....دوسش دارم / تو اجتماع ام هنوز کارم به اون صورت اوکی نشده هنو ز در حال تبلیغات و اینا ن

امروز توی یه حرکت انحصاری با چادر اومدم سر کار اونم کی من !!!!!!!!!!!! نمیدونم ولی دوست داشتم اون یتیکه که تا دفتر پیاده میامو چادر سر کنم حالا این یه حس موندگار یا همیشگی نمیدنم 

دیروز یه اسپری برای خودم خردیم خیلی از خریداز ش راضیم

یهوهو سرکار 

خدایا شکرت