7شهریور ماه یه خوای عصر گاهی عالی داشتم این هفته همش سعید تهران بود و تقریبا سه شب خونه اونا خوابیدم امروز یکم دیر جواب گوشیشو داد نمیتونم بگم چقدر چقدر ناراحت بودم ناراحتی مثال نزدنی و پی بردم به اینکه چقدر دوسش دارم چقدر عاشقشم به معنا ی کلمه حسابی خسته و کوفته بود امشب یه کیف و کفش ست خریدم
تصمیم های مهم این ماه: پس انداز پس اندازه
میخوام یه کاغذ دیواری درست کنم برای اتاقم که برنامه ی روزانمو شب قبلش روش بنویسم جملات زبان و بنویسم و کارهای عقب افتاده و ماهیانمو
بی برنامه بودنم حالمو بد میکنه
امروز چقدر روز خوبی بود صبح با سعید از خونشون اومدم بیرون دیشبشم به مناسبت 6شیش 96 برام گل گرفت اخ که من عاشق مهربونیاتم عاشق خستگیاتم که با اون حالت دنبالم میای خدایا شکرت که سعیدو دادی بمن خدایا بی نهایت شکرت خدایا ببخشش به من