میخوام امروزم را بنویسم 

20 مین به 9 بیدار شدم بابا منو رسوند مترو تقریبا به موقع رسیدم سر کار ...

تو فکر بودم که امروز چیکارکنم فرق داشته باشه باسم....

روز بدی نبود یه رب زودتر اجازه گرفتمو اومدم بیرون  رفتم سفیر تعیین سطح شدم و ثبت نام کردم  بلاخره این زبان رفتن خیلی رفته بود رو مخم دوست داشتم برم و سطحمو بالا ببرم  از پس شهریشم خداروشکر به براحتی بر میام

ابروهامو سپید برداشت!

راهمو پیدا نمیکنم ....همچنان تو راهی زندگی میکنم

چند روزیه دیونه ی جودی ابوت شدم کتاب صوتیش

میخوام مثل هیلا دوباره بنویسم که چی میخوام اما بقول ملت عشق قلمم کور شده !