درهم -دوست دارم-زندگی -

شنبه::: شب اشکان ز زد میام اونوری دنبالت بریم بیرون و این یه رویای غیر قابله باور بود واسم که اونی که میخواستم و جذب کنم فک کن شب من اشکان سکوت قهوه....قبله اینکه زنگ بزنه به خودم قول داده بودم اگه تا 8 شب بهم زنگ نزنه یه دعوای حسابی کنم یا دیگه ج ندم بفهمه که ساعت 7:58 دقیقه زنگ زد که اره حاضر بشو منم ذوووق به مامان گفتم و مامان گفت نه !!! اشک ریختم دعوا کردم ولی مامان گفت نه که نه اخراش داشت به بابام میگفت که من سکته کردم گفتم باشه هر چی تو بگی و تصمیم گرفتم با مامان قهر کنم ولی شب فک کردم و بش حق دادم ولی نشد....

دیشب انقدر که من حرف میزدم اشکان بهم گفتم عزیزم بیا تو بغلم بخواب و دیگه هیچی نگو جیکت در نیاد و من دوثانیه سکوت کردم و گفتم جیک جیک :)))) میگفت دوبراره قدت زبون داری

جمعه ای اخرین جمعه تابستون یهنی بد جور زدیم تو تیپو تاپ هم ولی خوشحالم اشتی شدیم

واستون پیش اومده دیگه واستون مهم نباشه کسی بفهمه یا نه همشادتون بدونه کسیو میخوای یا نه مامانه دوستت بدونه نظرش عوض درموردت یا نه فقز میخوای باهاش باشی و گوره بابای همه باشه ...اینجوری شدم

دیشت به دوست صمیمیم میگم منو با فامیلیه اشکان صدا کن بهم بگو خانم...

بچه ها من یه ارزو دارم  تروخدا دعا کنید به ارزو برسم ارزومم اینه که اشکان واسم دفتر بخر واسه دانشگامم ای خدا دلمو نشکن ارزوی این هفتم اینه که اشکان واسم یه کلاسور بخره البته باید قرص زیر زبونی با خودم ببرم که اگه شد غش نکنم تو خیابون

انقدر این روزا پیش خواهرامو مامان از اشکانو از دوست داشتنم میگم که تمروز اشک مامان درومد گفت انشاالله بیاد بگیرتت گفتم میاددددددد

خدایا من توکل کامل کردم به تو . تو خدایی تو تصمیم میگیری واسه بندهات نه من که بگم اینو میخوام تو بگی باشه من توکل میکنم به تو اما امیدوارم چون تو از رگ گردن بهم نزدیک تری تو دلمو میدونی خدا جونم ازمایشم نکن تو این مورد و منو به مرادم به میل خودت برسون

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.