تصمیم گرفتم خوشبختی و باور کنم و بش ایمان داشته باشم

تصمیم گرفتم ایمان داشته باشم منو اشکان باهم میمونیم تا ترس از دست دادنش ... باور کنم یکی تو دنیا هست منو همینجوری بخواد منو میخواد منو دوست داره شک و بندازم دور از زندگیه قشنگمون تصمیم گرفتم  خوشیخت باشم باهاش ....اتفاقای کوچیکی نیوفتاد تا به این نتیجه رسیدم اما میدونم خدا با منه ،،،

یه تصمیم دیگه تصمیم گرفتم راز های شخصی داشته باشم جمعه باهم رفتیم بیرون و اینجا هیچکی نمیدونه بجز خواهر3 که بش اطمینان کامل دارم نه اینکه به دوستام یا خواهرای دیگم اعتماد نداشته باشم اما دوست داشتم واسه خودم رازهای شخصی بسازم یا اینکه به دوستام نگفتم اشان بهم کادو روزه دختر داده 2 تام دلیل دارم یکی اینکه خسته شدم انقدر تعریف کردم و بعد عکسش شده و خودم ضایع شدم و بدم بگن ما که بت گفتیم ..خودم تصمیم گرفتم ....از رابطمون نمیخوام واسه همه تعریف کنم بعد از یک سالو نیم میخوام سیاست بخرج بدم سفره دلمو واسه همه باز نکنم به همه نگم میبینی اشکان با من چیکار میکنه من بدبختم اشکان بهم اهمیت نمیده ،،،اما اینطوری نیست من به خودم قول میدم زندگیمو بسازم باش ...من خودمم خیلی کار باید روز خودم کنم

جمعه یه فصل کامل گریه کردم و الان خیلی پشیمونم چون چیزی نشده بود واقعا ،بعدمن رفتم اولش مث همیشه قهر بودم ..اما خوب بود..خیلی خوب بود خیلی عالی بود که به خاطر من ماشینو پیجونده بود با همه ی خستگیش که از صب فوتبال بوده دیگه التماسم میکرد یه جوراییکه  برم ... قبول کردم  و رفتم ...فالوده بستنی و آیسپک خوردیم  ...چندتا سلفی انداختیم  اوووووووووووووف انقدر پرم از عشق و حرف نمیدونم چجوری باید تعریف کنم

ساعت20÷19 دقیقه زنگ زدم دیدم گوشیش نمیگره اس دادم تا رفت اسم با گوشیه مامانش زنگ زد گفت از صب سیم کارتم سوخته گفت وا چرا خوبه حالا اس ام اس میاد واست ...گفت خنگ میگم سوخته گفتم پس چجوری الان که من اس دادم زنگ زدی گفت من خودم زنگ زدم... :xxx دقیقا  دقیقه 19.20

مامان دیگه میدونه تقریبا اشکانو حتی بیشتر روزا میشه بهترین دوستمو باهاش همه حرفامو میزدم ...پریروز میگم مامان به نظرتو چی میشه ؟؟ گفت امیددارم بهش ..گفتم جدی تو که میگفتی خوب نیست ....گفتم نه امید دارم فک میکنم میخوادت و بیاد جلو...حرفش مثل یه باغچه گله روزه سفید بود واسم ...

این روزا امید دارم به همه جی مهم تر از خودم که میتونم یه کاری کنم درست شه بهتر شه ...