افزایش حقوق


و دستی که تصمیم میگیرد بنویسد .....

17آبان بلیط قطار داشتیم به شهر بشتیه امام رضا و من زودتر از دفتر اومدم بیرون و سر حقوق با مدیرمون بحثم شد و یه جورایی قهر کردم و کل راه و گریه کردم دستمم خیلی تنگ بود پول لازمم شدید بدهی دارم یک و نیم ، تو قطار که بودم پی ام دادم من دیگه نمیام همکار زنگ زدن و منم زیاد ناز نکرد م و برگشتم از مشهد اومدم سر کارم ولی شنبه رو موندم خونه و نیومدم که همکارم میگفت مدیر یک ساعت یبار ز میزده که عععه نیومده زنگم نزده !

منم اومدم صحبت کردم حقوقمو زیاد کنه که فعلا انگار موافقت کرده  خدارو هزار مرتبه شکر!

حالا که قرار شده حقوقو زیاد کنه از در دیوار بهم کار پیشنهاد میشه یادمه وقتی با اشکان بودم برام خاستگار میمود همین حالا داشتم با اینکه اصلا با اشکان خوب نبودیم و آرزوم بود ازدواج کنم با یکی دیگه اما وقتی میومد نمیتونستم از اشکان بگذرم مث الان که نمیتونم از این دفتر بگزرم...این عادت لعنتی چیه نمیدونم ترک عادت برام خیلی سخته خیلی خیلی ، مثلا به یه روشی عادت میکنم به آدماش به راهش به محیطش با اینکه خوب نیست ولی دلم نمیاد ازشون جدا شم .

خدایا به کسب و کار همه برکت بده

دیشب خونه نداشتیمو منم بسته نخریدم خواستم بدون نت باشم شبمو راستش همش انگار یه چیزیم کم بود ولی یه ذره لبتامو مرتب کردم همه فایلا رو دسکتاب بود

مشکلی ندارم ولی اوکی نیستم نمیدونم چرا !دنبال یه چیزیم دونبال خودمم دنبال نمیدونم دنبال یه حرکتیم حس عجیبی دارم ....

امتحان فایناله زبانمو ندادم نمیدونم فازم چیه !

تغیییر عادت میخوام بدم ولی از دفتر نمیتونم برم من کارمو دوست دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.