خوشحال تریییییییییییییییییییییینم


رویا نویس


دوست داشتم خونه ی خودم بودم /دیشبش مهمون داشته بودیم و کلی اشپزخونه بهم ریخته بود و ازون مهونیای بود که به غلط کردن نمیفتادم که چرا مهمونی دادم همه با هم خوب بودن و بحثی و حرفی و حدیثی پیش نیومده بود ساعت ده از خواب بیدار میشدم با قیافه در هم چایی میزاشتم رو کتریِ نوی جهازم و از گوشیم آهنگ پلی میکردم و به ظرفا نگاه میکردم ///یکم پنجره رو باز میکردم هوا عوض شه شوهرم زنگ میزد از سرکارش یه حال و احوال میکردیم با هم لبخند از رو لبام نمیوفتاد یکم از دیشب حرف میزدیم و بهش میگفتم من خیلی خوشبختم و دوسش دارم و انر›ی میگرفتم میرفتم کل اشپزخونه رو میکردم دسته ی گل ظرفا رو با عشق میشستم و دستما میکشیم زنگ میزدم به مامان و گزارش میدادم و میدونم چقدر مامان خوشحاله که سر زندگیه خودم هستم

شاید زندگی یه روی اینوریم داشته باشه....

نگران هیچی نباشم و به عشقم فکر کنم

کلمه نویسی

جعفری-موتور- ترک سوم - بابا - سحر-بچه-صفری-بو-ترافیک-اشتباه-محمدنیا-ناراحتی-فال قهوه-شوهر-مامان-کنه-سود بانک-پول-تولد-عصبانیت جعفری-مرتضی-هادی-کمالی-رامین-لذت-واتس-منتظر-یس-

بهمن مبارک

دی با همه ی خوبی ها و بدی هاش تموم شد . ماه من خیلی تندی کرد با کشورم / از دی ماه انتظار مهربونی نداشتم ولی خب بازم این همه اتفاق بعید بود .... یکم  افتادم تو خط پول همش تو ذهنم پوله میخوام یکم بیخیال بشم ....

بهمن خیلی تولد داریم خیلی

نمیدونم چرا نمیتونم بنویسم دیگه فقط میخونم اونم زیاد ولی هرچی کلمه به ذهنم میرسه و باید یاداشت کنم نمیتونم نمیدونم چرا

2 ماه کامل از سال 95 مونده 2ماهی ک میتونه همه چیو عوض کنه من هنوزم امیدوارم

15 دی نذر یاسین و شروع کردم و خداروشکر خوندم تا الان

دارم فک میکنم تو این دوماه تا عید میتونم چه کارایی کنم ::واقعا چه کارایی میتونم کنم //

1)در حدوده 14 تا روزه قضا دارم

2)میتونم چقدر ورد اسکیل بخونم

3)کتاب 4) پولامو یه کاسه کنم بزارم یه بانک که یه سودی روش بیا بدونم چقدر دارم باید چیکار کنم چیکار نکنم  خیلی در گیرم هی کم میشه هی زیاد میشه

برای صدمین بار خداروشکر میکنم برای کار داشتنم

یه فکری افتاده تو سرم فکر استاد دانشگاع شدن رویای همیشه گی بابا برای من باید یه وقت درست حسابی با دکتر بحرفم شرایطتشو بپرسم میدونم حتما باید ارشد داشته باشم و خب منم تقریبا یه حسی افتاده تو دلم که بخونم اما اخه من گذاشته بودم واسه بعد ازدواج ارشد خوندنو خدایا کمک

یه ویره دیگه ای که افتاده تودلم اینه برم کلاس گیتار هم گیتار دارم همشهریشو دارم اما نمیدونم حوصلم میگیره یانه


کاش یکیو داشتم پا به پای آرزوهام باهام میومد


بی مقدمه مینویسم  امروز شنبه است من سرکارم و دارم لانا دل ری گوش میدم نمیخوام یه شنبه بی حوصله داشته باشم نمیخوام به اشتباهای گذشته ام فکر کنم

من عاشق  پیانوم ولی هم خرج داره هم میترسم از  ادامه ندادنش بعدم من میگم پیش خودم لابد پیانو زدن هم مثل تایپ ده انگشتی میمونه که من خودم و سرویس کردم سرش اگه اینو بتونم یاد بگیرم مطمعنن از پس اونم به خوبی برمیام

کاش یکیو داشتم پا به پای آرزوهام باهام میومد