مترو نوشت

امروز دوازدهم دی ٩٥یکشنبه و زمان تند تر از همیشه میگذره و کلی اتفاق افتاده ....

دیشب ٦ تا نقشه کاری داشتم بکشم که سه تاشو آخر شب کشیدم سه تاش موند و من نتونستم ساعت ٦ بیدار شم و ٧/٥بیدار شدم و تونستم یکی و نصف دیگشو بکشم ...یعنی الان دوتا نقشه مونده رو دستم حتمانم باید تحویل بدم از این ورم سر کار خودم صبا تاخیر میخورم ١٠-١٥دقیقه هر روز میخوام دیگه سر وقت برم مثلا امروز میخواستم زود بزنم بیرون الان امیدوارم راس ٩ اونجا باشم ...واسمون فیش حقوقی زدن !!! چه غلطا ،،دیشب خیلی کاره مزخرفی کردم از خودم بدم اومد اما ترجیح دادم بهش فکر نکنم و اتاقمو جارو زدم و نشستم پای نقشه واقعاهم خواب بهم مزه میداد که خوابیدم ، بقول سپیده پول نقشه هارو نادیده بگیر بزار جمع شه یه چیز به چشم بیاد دیگه واقعا پول نقشه جمع کردن قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شوده .....

توی کار هنوزم نمیتونم واضح و حرف بزنم بیشتر موقعیت سنجی میکنم برعکس من همکارم جلو همه میگه نمیدونم شاید سابقش بیشتره راحت تره من خودمم واقعا مدیرمونو دوست دارم واقعا یکی از ارزوهام فامیل شدن باهاشونه چون عالیه، فکر کنم اینجا ننوشتم که پنجشنبه ها یه هفته در میون شدم ..اونی که ارزوشو داشتم واقعا زورم میومد پنجشنبه رفتن سر کارو 

بهمن پولام یه کاسه میشه و میفهمم باید چیکار کنم از طرفی دوست ندارم سود بانکی بگیرم از طرفیم تا وقتی ایده ای که میخوام به ذهنم نرسیده کاری نمیشه کردبجز بانک !!

من یه ایده ای که پیدا کردم اینه که از خودم بدم میاد وقتی خوابم نمیاد بخوابم خسته نیستم چایی بخورم و این حس خیلی بدی بهم میده 

خدا کنه امروز نقشه ها اوکی شه سرکار خودمم نفهمن!

عشق تنها چیزیه که احساس میکنم نمیتونم بدیتش بیارم 

#باغ موزه مسعودیه_جمعه با نادیا

#پنجشنبه_رنگ ابروهامو_رفتن نازی و اسموتی خوردن با نگار

حال این روزا خوبه فقط من بی مطالعه ام و این ازار دهنده ترین حسه ممکنه برام 

ایستگاه بهد امام خمینی ...

خیالباف نوشت

کی میشه دوتایی تو جاده ی شمال سیاووش قمیشی گوش بدیم و کباب بزنیم...و دلم برای هیچ کی تنگ نشه، همه چی سر جاش باشه همه چی همونجوری باشه که دبم میخواد خوشبختی که شاخ و دم نداره منم میشم یه خانوم متاهل که انگتر تک نگینش دسته چپشه !! و خوشحاله و وقتی گوشیش زنگ میخوره گل از گلش میشکافه و پا میشه میره تو اتاق خواب ارغوان عروس میشه عروس خوشبخت امسال  ...کسی که خوشبختیشو با چنگ و دندون وصبر به دست آورد 

صبح نوشت

بازم دیر میرسم سرکارم امروز ...٨:٤٨دقیقس من تازه متروی نزدیک خونمونم بارون شدیدم داره میاد از اون بارونای دونفره خدارو چه دیدی شاید ماهم دو نفره شدیم تو روزای آینده...دیشب با الی داشتم میحرفیم چقدر راجب ایده  واسه بعد از اینکه درسش تموم میشه حرف داشت که نمیدونم دوست داره اونم واسه خودش کار کنه منم بهش گفتم طزم اینه اول یه چیز داشته باشم حالا نه خیلی زیاد ولی داشته باشم که سر رسیدن به ایدهام آویزون پول بابا نباشم ....

دیروز صبح سرکار بچه ها گفتند شیرینی بگیر کیک بگیر منم شیرینی رولت دادم خریدن و مدیرعامل بهم مانی داد سپید تاب شلوار

بعد ٤ دی که تولدم بود تصمیم گرفته بودم به کارام برسم رفتم دکتر پوست که خیلی وقته این دست اون دست میکردم باید میرفتم کاری بود که باید انجام میدادمالان بدهیم شده ٤٠٠بازم خداروشکر خودم از پسش بر میام،،،

یه حرفایی هست تو دفتر که حقوقارو میخوان دهم به دهم بدن یعنی میشه !! یعنی داریم !!!

از دیشب داره بارون با همین شدت میباره ☂️☔️ ☔️⛈

امسال کلی کادو جمع کردم و دوسشون دارم 

دارم فک میکنم من کاش فرز بودم اینطور که موقع خواب به نتیجه رسیدم خوابم زیاده و کندم ...دلم میخوام کتابا انقدر سخت نباششن که راحت بخونمشون مخصوصا زبانا!! من بلاخره زبان و حرفه ای یاد میگیرم و صحبت میکنم دوست دارم روزا طول بکشه واقعا زود میگذره و من به کاری نمیرسم یکی دیگه از کارایی که میخوام استارتشو بزنم گراتن روزه قضاهامه همه رو میگیریم قبل از عید....

کسایی که راجبشون میخوام اینجا بنویسم یکی   سحر همکارمه یکی نگار نکته های خوبی دارن 

امیدوارم امروز یه روز پر هیجان پرکار پر وقت و به همه کارای عقب افتادمم برسم زیارت حدیث کساء ام حتما!!!!!

metro nevisi

حوصله ندارم و انرژی منفی توم بیداد میکنه نمیدونم چی خستم کرده امروز؟!؟ با اینکه تو درون خودم اصلا نمیترسم از از دست دادن کارم ولی وقتی تو دفتر میبینم کار مهمی ندارم میترسم از اینکه دیگه منو نخوان!! نخاستنشونم برام مهم نیست مطمعنم کارای بهتری هستند یا این الان ناراحتم کرده!!!!! یکب دیگه از چیزایی که ناراحتم کرده اینه که تو طول روز من بیرونو نمیبینم اتاقم پنجره نداره و خیلی بده ///امروز سرمم یکم شلوغ بود تلفن خیلی زنگ میخورد!! الان دارم از خودم میپرسم که عایا من رضایت شغلی دارم!!! من از هیچ به این رسیدم باید باور کنم وضع مالیم انقدر خوب نبود این حقوق خیلی منفعتا برام داره تازه نکته ی مهش اینه یک ماه تازه شدم مثل بقیه !!!گردنم درد میکنه /خوابام با کیفیت قدیم نیست منا الان ٢٠روزه خونمونه خونه مثل همیشه اروم نیس تازه بابا اینام میان اتاق خوابه من و منی که همیشه تنها بودم سختمه !توش راحت نیستم ، از لحاظ مالی فقط میخوام جمع کنم نمیدونم پی چه هدفی فقط جمع کنم بنظرم از سودش استفاده کنم خیلی بهتره تا از اصلش!؟!یا اونم دلم نمیاد

دلم یه اتفاق خوب میخواد غر نمیزنم سر کسی ولی از امیدواریِ بی سودم خسته شدم 



لحظه ای که دست از پیدا کردن

 چیزی برمیداری،

 اون تورو پیدا میکنه


اینو امروز خوندم یعنی درسته!!!!!!!!!! چه وضعشه اه منا دیروز میگفت خدا تو میاعل عشقی دخالت نمیکنه !!! 

١دی شد چه زود و ٣روز دیگه تولدمه ابروامو امروز دادم سپیده برداشتو خودم موچین خریدم امروز میخوام برم دارو گیاهی پومادی چیزی بگیرم در جهت تقویت ابروم من ابروهای پهنو دوست دارم اما مدلایی که بر میدارمو نه اما این مدل امروزی بنظرم با اینکه یکم نازک شده از نظر من ولی خوبه میخوام عکس بندازم باهاش با لباس سفیدم با کیک میخوام تولدم و ٤تا عکس درست حسابی از خودم داشته باشم و منتظر هیچ روزی نباشم که یکی این روز قراره برام چیکارا کنه!!!  خودم خودمو دوست داشته باشم برای خودم بادکنک بزنم با بهاره ی خوبم آخ که بهاره خواهر عزیزم کاش بفهمی من چقدر دوست دارم وچقدر برام مهمی با اینکه تو ظاهر اصلا اینطوری نیستم باش و بر عکسم

از تومترو که سواز شدم دارم مینویسم چقدر خالی شدم یعنی از ٥و ده تا ٥نیم اینا.

-----

توی علوم مدرسم همیشه سیم اتصال به زمین یادم مونده و نمیدونم به واسطه ی یه میله ارت (نمیونم درسته یا غلط) باعث میشه جلو گیری کنه از برق گرفتگی و انرژیش تخلیه میشه همیشه نوشتن مثل میله ی ارتِ برای من تخلیم میکنه !

صبا تا سر کارم کتاب میخونم این تایم مترو رو الانم اخرای "جاناتان" هستم چه فکر خوبیه برگشتنه هام بنویسم اونطوری هم وقت زودتر میگذره هم کلمات تو ذهنم انباشته نمیشه 

١٣٠ تومن نقشه زدم یعنی یه شغل دوم که گاهی به پستم میخوره که ٧٠ دِشو گرفتم ٥٠جاش مونده ! 

دکتر پوستم ول کردم !! ولی فردا عزمم و جزم کردم که برم !! نصفه کاره دیگه کاریو نمیزارم 

مرجان عزیزم این روزا ناراحت ترینه کاش از دستم کاری بر بیاد براش !